counter

    ما راز خیال تو چه پروای شراب است خم گوسرخود گیر که خمخانه خراب استگرخمر بهشت است بریزید که بی دوست هرشربت عذبم که دهی عین عذاب استافسوس که شد دلبر و در دیده گریان تحریر خیال خط او نقش بر آب استبیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود زین سیل دمادم که درین منزل خواب است

    hafezdivan.blogpars.com › 2014/08

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹

    ما را ز خیال تو چه پروای شراب است؟ خُم گو سر خود گیر، که خُمخانه خراب است. گر خَمر بهشت است بریزید که بی دوست. هر شربت عَذبَم که دهی، عین عذاب است. افسوس که …

    غزل شماره ۲۹

    ما را ز خیال تو چه پروای شراب است خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است. گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است.

    غزل شماره ۲۹ حافظ: ما را ز خیال تو چه پروای شراب است

    به بیان دیگر، شراب بهشتی هم بدون دوست هرچه گوارا باشد، مایه عذاب من است. خمر بهشت: شراب طهور، در این زمینه معنی بیت ششم از غزل شماره ۲۶ حافظ را مطالعه کنید.

    شرح و تفسیر غزل شماره 29 دیوان حافظ شیرازی

    1) ما را ز خیال تو چه پروای شراب است / خم گو سَرِ خود گیر که خمخانه خراب است. 2) گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست / هر شربت عذبم که دهی عین …

    غزل شماره 29 دیوان حافظ : ما را ز خیال تو چه پروای شراب است

    تعبیر و تفسیر کامل شعر و فال حافظ : ما را ز خیال تو چه پروای شراب است خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست هر شربت عذبم که …

    غزل 29 حافظ: ما را ز خیال تو چه پروای شراب است

    معنی بیت: من با فکر تو چنان مست می شوم که دیگر میل و رغبتی به شراب ندارم. به ساقی بگو پی کار خود باشد که با خیال مستی آور یار، میکده از رونق …

    فال آنلاین غزل شماره 29 حافظ : ما را ز خیال تو

    ما را ز خیال تو چه پروای شراب است؟ خُم گو سر خود گیر، که خُمخانه خراب است. ******. گر خَمر بهشت است بریزید که بی دوست.

    ما را ز خیال تو چه پروای شراب است

    ای یار!ما آنچنان از خیال تو مستیم که به شراب توجهی نداریم.آری ما با یاد تو مستیم و احتیاجی به شراب نداریم؛ به خم بگویید که به فکر خود باشد و به دنبال کار …

    ما را ز خیال تو چه پروای شراب است

    ما را ز خیال تو چه پروای شراب است خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است. گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است. غزل شماره ۲۹ حافظ: ما …